خاطره ی مربوط به این عکس ... :
۱۰ سالم بود که مامانمینا گفتن حالا که تعطیلات عیده بریم مشهد و برگشتنیم بریم شمال ...
من و داداشم که از خدامون بود ( داداشم از من ۴ سال بزرگتره ) از پیشنهاد مامانم استقبال کردیم !
جاتون خالی رفتیم و از شانس بد هوای شمال طوفانی بود !
همه ی مامورا وایساده بودن که نزارن کسی بره شنا کنه
منم چون به دوستام قول داده بودم وقتی شنا میکنم عکس بگیرم و بیارم نشونشون بدم لباسمو درآوردم ( از قبل مایو رو زیر تنم کرده بودم) .
تو قسمتی که پلیسا و مردم جمع شده بودن و به دریا نگاه میکردن پریدم تو آب
همه به من نگاه میکردن و یهو یه موج بلند اومد سمت من ُ منم داد زدم : مامان عکس بگیر .
مامانم انقدر لفت داد تا آب منو آورد کنار ساحل ! بعد تق عکس گرفت !
پیش خودم گفتم : خوب احمق جان اون همه جون کندی جلو مردم لخت شدی پریدی وسط دریا ُ خوب از همون اول کنار ساحل روی شن و ماسه دراز میکشیدی عکس میگرفتی !
سلام صبا خانوم جالب بو وبلاگ تون خسنه نباشید بعد چند تا انتقاد دوستانه شعری که نوشتین شاد کردن منظورمه باید بگین شادی کردن این اشکال هم تو اول وبلاگ هست هم تو شناسنامه تون اکی یا علی به منم سر بزن
سلام...امیدوارم که همیشه شاد باشی...برای شاد شدن ما دوتا که فقط با دیدین همدیگه این اتفاق میافته دعا کن..
وبلاگ جدید رو تبریک می گم. امید وارم همیشه سالم باشی.در مورد اون قضیه فقط می گم شرمنده.شرمنده
منو ببخش.
سلام صبای عزیز . ممنون که به وبلاگ خودت سر زدی و نظر دادی وبلاگ خوبی داری و موضوی جالبی نوشتی پیروز موفق باشی
مردم میرن وبلگ جدید میزنن بابا ایول خوشمان آمد ایمایلتو چک کن واست ساختم بابای
sallam khahare golam
web loge nazi dari garche ye kam kar mibare ta herfyi beshi:d
emshab vaght nadaram hame matalebeto be khonam ama farda hatman mikhonam azizam
movafagh bashi nazaninam
babay
be omide didar
بیشتر از عکس های جدید استفادخ بشه لطفا
خیلی دوست داشتم اونجا بودم
سلام خوبین من نادیام وب لوگت خیلی قشنگه خیلی زیاد
واقعان امروز خندیدم امیدارم همیشه سالم باشی و موقیتاهیه خوبی رو برایه شادی دستات فراهم کنی
در ضمن خیلی دوست دارم باتون اشنا بشم
شاد باشین
غغغغ