جهان اولی که میگن اینحاسا !

شلام

شلام

نه بابا معتاد نشدم

ای بابا نه به خدا دوست پسرم نگفته حق نت نداری ( دوست پسرم کجا بود )

خوب هولم نکنید ٬‌ می گم الآن ...

ما هم خارجکی شدیم آخه خیر سرمون

یعنی از لهجم نفهمیدی ؟

ببخشید اگه نمیتونم خوب فارسی ( منظورش انگلیسیه ) صحبت کنم !

می دونم دلتون خیلی برام تنگ شده بود ٬ دوست داشتن و دلتنگی که خجالت کشیدن نداره

۷ ماهه ایران رو ندیدم ٬ ماما و پاپا ( نه نه آقامونو ) ندیدم ... اسسکیوزمی !... حالم اوکی نیست

داداشم ٬‌ وای اون یه گوله آتیشو چند وقته ندیدم .... حتما تا حالا دو تا بچه هم داره ٬ آخه نمیدونید

که این ۲۰ سال غربت چه قدر زود گذشت

آقا می خوام مفصلا جریاناتی رو که اینجا توی بریتانیای کبیر دیدم و براتون چند روز یه بار به روز کنم

فقط مشکل اینجاست که مثل ایران عکس ندارم اونم چی عکس های واقعی خود صحنه !

یکی از مهمترین چیزها این بود که آقا یه شب ما خوابمون نمی برد ... نشستیم دم پنجره و در

حال ایراد گرفتن از در و دیوار خیابون یهو یه دختره نظرمو جلب کرد ٬‌بهش خیره شدم 

دیدم رفت نزدیک ایستگاه اتوبوس و به اطراف نگاه کرد و یک دفعه شلوارشو کشید پایین 

وای خدا به دور

گفتم شاید دیوونس

دیدم نه بابا ... ا ز س ا ل م م س ا ل م ت ر ه !

بعدم شرتشو کشید پایین و شروع کرد به شاشیدن  ( از رک گفتن این واژه عذر میخوام اما اون به

همین صراحت کارشو انجام داد )

نمیخواستم بگم اما پیتزایی که خریده بود رو گذاشته بود کنار پاش رو زمین با اینکه نجس شده بود

برشداشت و خودشو مرتب کرد و در حال پیتزا خوردن برگشت به سمت قبلی ...

آخه من موندم کجای این مملکت ٬  جهان اولیه که دختر ۲۰ ساله توی خیابون می شاشه .... اونم

چی بغل ایستگاه اتوبوس روبروی چشم همه

نظرات 8 + ارسال نظر
شمیم چهارشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 00:15 http://shamim-26.blogsky.com



سهلام
الحمدلله یکی پیدا شد این بلاد کفرو چماق نکنه بزنه تو سر ما . خدایا صد هزار مرتبه شکرت .
گذشته از شوخی . خیلی خوب مینویسی .نوشته های طنز گونه رو خیلی رو دوست دارم .الان نیم ساعته نشستم یه عالمه پستاتو خوندم . فقط خیلی نامردی . تو بعضیاش حسابی ما رو اسگل کرده بودی . مثلا همون پست شهادت و اینا . من کلی خودمون زدم دیگه میخواستم موهامو بکنم که دیدم نه این شیطونک هم ما رو باقالی گیر اورده . خلاصه منو تو جمع دوستات بپذیر .بازم میام .
فهلا بای



بید مجنون پنج‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 00:47 http://from2008.blogsky.com

نمیخوام بگم دارم شاخ در میارم ولی تو بالای سرمو نیگا کن ببین که دارم همینطوری میشم
اونوقت پیتزا رو چیکار کرد ؟ خورد یا میخواست به یکی دیگه بده ؟

اقا مهیار شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:50 http://sheytoonakayenewcity.blogfa.com/

sallam saba joun chetori mahyaram.webloge ghashangy dary.migama jedi to iran nisty u?nadare vali ghose nakhor golam webloge ghashangy dary be ma ham sar bezan felan azizam

تامی سه‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 19:07 http://barname.blogsky.com

سلام پس کجایی؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:11

زندگی کن و لبخند بزن برای آن هایی که با لبخند تو زندگی می کنند!
سلام
وبت خیلی باحاله
به وبم سری بزن خوشحال می شم
بزرگ ترین آغاز، بلند ترین پرواز و بهترین فرجام را برایت آرزومندم

شیطونک شنبه 28 دی‌ماه سال 1387 ساعت 22:30

وبلاگ نازی داری گلکم
وبتو از گوگل سرچ کردم
خوشم اومد
خوش باشی

تلنگری بر روح یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 04:01 http://www.n-j-s-saffar.blogfa.com

سلام

خیلی جالب بود....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد