الکس و چاقو

 یادمه سال اول دبیرستان بودم که اواخر سال بعد از امتحاناتمون مدرسه منحل شد .

 همه ی بچه ها خیلی دپرس شدن ُآخه خیلی مدرسه بی در وپیکری بود ... کسی توش میمردم مدیر نمیفهمید !

 سال دوم دبیرستان به اتفاق چند تا از دوستام رفتیم یه مدرسه غیر انتفاعی که ماشاالله یه مدیر داشت ۲ برابر هایده

 رفتم توی کلاس و خوب چون جلسه ی اول بود کسیو نمیشناختم الا دوستم نسیم که از مدرسه ی قبل با من اومده بود این مدرسه !

 لطف کرد و ما رو به بچه ها معرفی کرد ( بازم تشکر میکنم ازش گرچه اینجا نمیاد  )

 سر کلاس ریاضی بودم که برگشتم و ته کلاسو نگاه کردم  ...

 چشتون روز بد نبینه یا بهتر بگم روی بد نبینه یکیو دیدم خود لیلا حاتمی یکیم دیدم عین جوونیای الکس  ( به خاطر عینکش گفتم و الا هیچ  شباهتی بهم نداشتن )

 خلاصه هی خواسنم از همون لحظه شروع کنم به تیکه پروندن که نسیم گوشزدی به من کرد که بابا این دختره چاقو کشه و از       مدرسه خلافا اخراج شده اومده اینجا با پول هنگفت ثبت نام کرده ما هم یکم بیخیال شدیم تا بهتر خانومو بشناسیم !

 روزها گذشت تا اینکه سر صحبت با  اکیپ ته  کلاس باز شد و از قضا همگی شدیم رفیق فاب !

 این دختر خلافی که نسیم میگفت با حرفای مامانمینایی که میزد معلوم بود نمیتونه حتی کش شلوار بکشه چه برسه به چاقو

 یه روزم باهاشون بد دعوا افتادم آخه رفته بودن من و المیرا رفیقمو لو داده بودن منم به تلافی کاری کردم که کل مدرسه بهشون نگاه نکنه آره دادا اوضاع شخصیتیشونو بیریخت کردم گرچه بابتش رفتم دفتر اما به ضایع کردن اونا میارزید

 تیتیش مامانی وسط سال واسه ما یاد گرفته بود چت کنه آخه یکی بهش بگه تو کجا چت کجا !!!!!!!!!

 بیخیال همش شد چقولی کردن .... اسم این خانوم الکس باز الناز . م بود که امیدوارم خدا از سر تقصیراتش بگذره  آمین .

 عکسشو براتون گذاشتم ببینید آخه به قیافه این چاقو کشی میاد !!!!!!!!!!!

                                               النلاز . م